ycliper

Популярное

Музыка Кино и Анимация Автомобили Животные Спорт Путешествия Игры Юмор

Интересные видео

2025 Сериалы Трейлеры Новости Как сделать Видеоуроки Diy своими руками

Топ запросов

смотреть а4 schoolboy runaway турецкий сериал смотреть мультфильмы эдисон
Скачать

عصر چریک‌ها - بهزاد نبوی: چریک آرام

Автор: Sharghdaily | شرق

Загружено: 2024-09-23

Просмотров: 16916

Описание: عصر چریک‌ها: روایت احمد غلامی از گفت‌وگو با بهزاد نبوی
چریک آرام
بهزاد نبوی، فعال سیاسی و از اعضای ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از همان نوجوانی به سیاست روی آورد و قبل از انقلاب با چهره‌هایی همچون مصطفی شعاعیان به كار تشكیلاتی پرداخت. فعالیت سیاسی آن سال‌ها چنان سخت بود كه آنان را به زندگی مخفیانه واداشت تا حدی كه مدت‌ها شب‌ها در گورستانی سپری می‌كردند و در قبرها می‌خوابیدند. او بارها قبل و بعد از انقلاب، بازداشت و زندان را تجربه كرد. این چریك آرام، از تجربیات و خاطرات مبارزات خود سخن می‌گوید، از دوران نوجوانی كه سیاسی و طرفدار مصدق و ضد توده بود تا سال ۱۳۴۷ كه به‌همراه مصطفی شعاعیان و دو تن دیگر گروه مسلحانه‌ای تشکیل دادند، و بعد از انقلاب كه در دولت‌های مختلف با شهیدرجایی و میرحسین موسوی و بنی‌صدر و دیگران همكاری كرده و تجربه‌های متفاوت داشته است.

نعش را گذاشته بودند در دالان باشگاه. بیل سرش را به دو نیم کرده بود و خون به‌اندازه سر جنازه ملحفه را خیس کرده بود. پدرم گفت: «نمی‌ترسی اینجا بمانی بروم خانه و برگردم؟» نمی‌دانستم می‌ترسم یا نه. تا زمانی که پدرم و سرگروهبان جمشیدی توی پاسگاه بودند و چراغ زنبوری روی میز دفتر کار پدرم ویز ویز می‌کرد احساسی از ترس در وجودم نبود. بیشتر بهت‌زده بودم. تا آن روز نعش کسی را ندیده بودم. پدرم می‌خواست برود خانه و حمایل و اسلحه کمری‌اش را بردارد و زود برگردد تا همان شامگاه جنازه را به شهر برساند و کار این پرونده را فیصله بدهد. اول گفت من بروم و اسلحه را برایش بیاورم اما زود پشیمان شد. نمی‌دانم روی چه حسابی به سرگروهبان جمشیدی نگفت. شاید غرورش اجازه نمی‌داد یا برایش خوب نبود که سرگروهبان بفهمد اسلحه کمری و حمایلش را در خانه گذاشته است. خانه ما آن‌طرف روستا بود. مادر و خواهرم برای عزاداری به روستای دیگری رفته بودند. پدرم رفت و دَرِ آبی دالان پاسگاه را پشت سرش بست. سرگروهبان جمشیدی قدم‌زنان رفت پشت در بازداشتگاه که توی حیاط بود، سیگاری روشن کرد و در جواب زندانی گفت: «آره تمام کرد». بعد سکوت سنگینی شد. من ماندم و نعش. تصمیم گرفتم بروم داخل دفتر اما می‌ترسیدم از جایم تکان بخورم. نعش روبه‌رویم بود و دم‌به‌دم دایره‌های خون روی ملحفۀ سفید بزرگ و بزرگ‌تر می‌شد. انگار آن زیر چیزی تکان می‌خورد. زبانم به سقف دهانم چسبیده بود و راه نفسم بسته شده بود. همان‌طور که روی نیمکت نشسته بودم چشم‌هایم سیاهی رفت و با صدای بمی افتادم روی زمین و دیگر هیچ‌چیز نفهمیدم. وقتی صدای پدرم را شنیدم احساس کردم توی گور افتاده‌ام، مثل زمانی که پدربزرگم را در گور می‌گذاشتند. پدرم می‌گفت: «چشمهایت را باز کن». نمی‌توانستم. می‌خواستم بخوابم، احساس می‌کردم دیگر مرده‌ام.
درست مثل رضا عسگریه که کار را تمام‌شده می‌دانست. بهزاد نبوی گفت: «قرص سیانور را ناخواسته قورت داده بود و چاره‌ای نبود که او را در قبرستان رها کنم و بروم». رضا رفته بود ته قبر خوابیده و در انتظار مرگ بود. کسی نمی‌داند آن شب بر رضا عسگریه چه گذشته است. در گورستانی تنها ته قبری به انتظار مرگ نشستن، کار ساده‌ای نیست. آدم را زیرورو می‌کند. هر تغییری الزاما خوشایند نیست. بهزاد نبوی می‌گوید: «از سال ۱۳۴۷ گروه مسلحی تشکیل داده بودیم. من بودم و مصطفی شعاعیان، رضا عسگریه و پرویز صدری». پیش از این فکر می‌کردم رضا عسگریه به گروه خیانت کرده است. بهزاد نبوی گفت: «نه این‌طور نبود، ما خیلی بد عمل کردیم. وقتی ناچار شدیم مخفی شویم باید جایی برای ماندن پیدا می‌کردیم. من شاگرد سیم‌کش بودم و در خیابان نازی‌آباد کار می‌کردم. خانه‌ای در قلعه‌مرغی اجاره کرده بودم که متعلق به یک بنا بود اما آنجا هم خیلی خیالم راحت نبود. مصطفی در این زمینه‌ها کاردان بود. برای اینکه کسی پیدایمان نکند می‌رفتیم شب‌ها در قبرستان دولت‌آباد شهرری می‌ماندیم. قبری می‌کندیم و داخلش پنهان می‌شدیم و گاهی تا صبح همان‌جا می‌خوابیدیم». پیش از این چنین جریانی را درباره مصطفی شعاعیان شنیده بودم، یعنی خوابیدن در گور. چیزی به این مضمون که چریک‌های فدایی، مصطفی شعاعیان را به دلیل اینکه چهره‌ای مستقل بود و می‌خواست مستقل بماند از خود رانده بودند. نمی‌دانم این موضوع چقدر صحت دارد. دغدغه‌ام نیست که بروم و تحقیق کنم تا درستی ماجرا را دربیاورم. گاهی اوقات بهتر است آدم به افسانه‌ها دل بسپارد. بهزاد نبوی گفت: «مصطفی متولد ۱۳۱۵ و شش سال از من بزرگ‌تر بود. بعد از کودتای ۲۸ مرداد در قبرستان می‌خوابید و بعدها به ما هم یاد داد. من و رضا عسگریه در قبرستان دولت‌آباد شهرری بودیم که رضا یک‌دفعه سیانورش را خورد. رضا را در قبر گذاشتم و او شهادتینش را هم خواند. گفتم مجبورم تو را ترک کنم. رضا تا صبح همان‌جا مانده بود، ولی سیانور اثر نکرده بود. از همان موقع بود که رضا از کار سیاسی برید و از همان‌جا یکراست رفت و خودش را معرفی کرد، کسی را هم لو نداد. ما هم نمی‌دانستیم که می‌خواهد خودش را تسلیم کند. نتوانست آن شرایط سخت را تحمل کند».

#بهزاد_نبوی #ایران #شرق

Не удается загрузить Youtube-плеер. Проверьте блокировку Youtube в вашей сети.
Повторяем попытку...
عصر چریک‌ها - بهزاد نبوی: چریک آرام

Поделиться в:

Доступные форматы для скачивания:

Скачать видео

  • Информация по загрузке:

Скачать аудио

Похожие видео

روایت علی لاریجانی از سناریوی آمریکا و تل‌آویو

روایت علی لاریجانی از سناریوی آمریکا و تل‌آویو

Всё о конфликте России и Азербайджана: кто за ним стоит, причины и последствия, чего ждать дальше

Всё о конфликте России и Азербайджана: кто за ним стоит, причины и последствия, чего ждать дальше

چشم‌انداز: خروج خامنه‌ای از پناهگاه با حفاظت میگ‌های روسی

چشم‌انداز: خروج خامنه‌ای از پناهگاه با حفاظت میگ‌های روسی

یک کتاب یک نویسنده| گفت‌وگو با محمدمهدی اردبیلی

یک کتاب یک نویسنده| گفت‌وگو با محمدمهدی اردبیلی

عصر چریک‌ها - زکیه خسروشاهی (۱): عاشقانه‌های دو چریک

عصر چریک‌ها - زکیه خسروشاهی (۱): عاشقانه‌های دو چریک

پشت پرده ماجرای کودتای نوژه چه بود؟: مصاحبه تلویزیون سپیده با آقای بنی صدر

پشت پرده ماجرای کودتای نوژه چه بود؟: مصاحبه تلویزیون سپیده با آقای بنی صدر

گفت‌وگوی احمد غلامی با مهرزاد بروجردی | آشتی ملی و بازگشایی فضای سیاسی

گفت‌وگوی احمد غلامی با مهرزاد بروجردی | آشتی ملی و بازگشایی فضای سیاسی

گپ‌وگفت با ارشد تهماسبی | قسمت بیست‌وسوم پادکست تصویری کادانس

گپ‌وگفت با ارشد تهماسبی | قسمت بیست‌وسوم پادکست تصویری کادانس

عصر چریک‌ها - مهدی فتاپور: رد مبارزه مسلحانه

عصر چریک‌ها - مهدی فتاپور: رد مبارزه مسلحانه

از شیراز تا خانه تیمی یوسف‌آباد و اخراج از سازمان

از شیراز تا خانه تیمی یوسف‌آباد و اخراج از سازمان

© 2025 ycliper. Все права защищены.



  • Контакты
  • О нас
  • Политика конфиденциальности



Контакты для правообладателей: [email protected]