داستان ترسناک نبرد با جن محافظ کوزه طلا | موکل رحمانی ناجی من در برابر موکلین دفینه شد !

Описание: خاطرات ترسناک شما : "یه کوزه طلا تو حمام متروکه پیدا شد، اما جن محافظ و نگهبان گنج آرامش حمید رو نابود کرد! دعانویس با موکل رحمانی و موکلین دفینه وارد نبرد شدن. آیا حمید از این کابوس خلاص می‌شه؟حتما ویدیو رو ببین!"

دکمه اشـتـراکــ(Subscribe)را فشار دهید ✅
لـینکSubscribe :
   / @ahriman_storyy  

زنگوله را برای اطلاع از آخرین ویدیوهای وحشتناک به صدا درآورید.🔔
اگر از داستان لذت بردی و سرگرم شدی
با لـایـکـــ👍🏻کردن ویدیو از من حمایت کن ❤️‍🔥

پیشنهاد میکنم این ویدیو هارو هم تماشا کنید
   • داستان ترسناک تاج طلایی که جن ها نگهبانش ب...  
   • داستان ترسناک شاگرد دعانویس یهودی | راز وح...  
   • حکایت ماورایی دوستی با موکل رحمانی | زندگی...  

💢تـوجـه💢

دوست من توهم میتونی اتفاق ها و داستان های ترسناکی که برات اتفاق افتاد رو برای من بفرستی تا من راوی اون بشم و به گوش دوست داران ترس وحشت برسونم و توی کانالم به اشتراک بزارم🤝

Telegram : https://t.me/AHRIMAN_Storyy

Instagram : https://www.instagram.com/ahriman_sto...

⭕️یادت باشه دوست من⭕️
(واقعیت داستان هارو نه تایید میکنم نه تکذیب)
این تویی که در اخر میتونی درمورد واقعیت داستان ها ـ تصمیم بگیری و نظراتت رو توی کامنت ها با ما به اشتراک بزاری🙏

00:00-مقدمه حکایت ماورایی
00:39-گنجی که نباید پیداش میکردم (نبرد جن نگهبان وموکل رحمانی)
06:01-خروج از حمام و اتفاقات عجیب
16:04-تعقیب جن در دنیای واقعی
27:52-خلسه و مذاکره جن و موکل
38:06-سفر به کوهستان و غار متروک
44:19-آخرین رویارویی با جن نگهبان
46:50-اهریمن(ممنونم که تا انتها تماشا کردی)

جن نگهبان گنج
گنج ودفینه
جن محافظ
موکل دار
خاطرات ترسناک اقعی
خاطرات ترسناک صوتی
داستان های ترسناک صوتی
#اهریمن
#حکایت
#ترسناک
#ترس