English 3 Word phrases عبارات سه کلمه +آموزش با آهنگ کانتری
Автор: Mr-Ok-English
Загружено: 2025-11-15
Просмотров: 480
Описание:
#shorts #song #زبانانگلیسی #englishvocabulary #englishlearningclass #آموزش_زبان_انگلیسی #easyenglisheveryday #englishclass #زبان_انگلیسی #آموزش_زبان #شورتس #یوتویوب_شورتس
#youtubeshorts
Black and white (رک و پوست کنده)
I'll tell you the whole truth, black and white, without holding anything back.
معنی فارسی: من تمام حقیقت را رک و پوست کنده، بدون پنهان کردن چیزی، به تو خواهم گفت.
Do's and don'ts (بایدها و نبایدها)
The tourist office gave us a list of the do's and don'ts of the local culture.
معنی فارسی: اداره گردشگری لیستی از بایدها و نبایدهای فرهنگ محلی را به ما داد.
Odds and ends (خرده ریز)
I need to go to the store to pick up some odds and ends for the party.
معنی فارسی: من باید به فروشگاه بروم تا مقداری خرده ریز برای مهمانی بگیرم.
P's and Q's (کلمات مودبانه)
Remember to mind your P's and Q's when you meet the company president.
معنی فارسی: یادت باشد وقتی رئیس شرکت را ملاقات میکنی، مودب باشی (مراقب کلمات مودبانهات باشی).
Pros and cons (سود و زیان / جوانب مثبت و منفی)
Before investing, you need to weigh the pros and cons of the deal.
معنی فارسی: قبل از سرمایهگذاری، باید سود و زیان (جوانب مثبت و منفی) این معامله را بسنجی.
Rights and wrongs (خوبیها و بدیها، درست و غلط)
It's sometimes hard to distinguish between the rights and wrongs in a complicated situation.
معنی فارسی: گاهی اوقات در یک وضعیت پیچیده، تشخیص درست و غلط (خوبیها و بدیها) دشوار است.
Ups and downs (بالا و پایین / خوشی و ناخوشی)
Every relationship has its ups and downs, but they always manage to work things out.
معنی فارسی: هر رابطهای فراز و نشیبهای (خوشیها و ناخوشیهای) خود را دارد، اما آنها همیشه موفق میشوند مسائل را حل کنند.
Come and go (رفت و آمد)
The guests at the reception will come and go throughout the evening.
معنی فارسی: مهمانان در پذیرایی در طول عصر رفت و آمد خواهند داشت.
Back and forth (رفت و برگشت)
The negotiators went back and forth for hours before reaching an agreement.
معنی فارسی: مذاکرهکنندگان ساعتها رفت و برگشت داشتند تا به توافق رسیدند.
Dribs and drabs (کم کم)
The money for the project came in dribs and drabs, making it hard to plan ahead.
معنی فارسی: پول پروژه کم کم میرسید، که برنامهریزی پیشاپیش را دشوار میکرد.
Cat and mouse (موش و گربه بازی)
The detective played cat and mouse with the suspect for weeks.
معنی فارسی: کارآگاه هفتهها با مظنون موش و گربه بازی کرد.
Trial and error (آزمون و خطا)
We used trial and error to find the right settings for the new machine.
معنی فارسی: ما از روش آزمون و خطا استفاده کردیم تا تنظیمات درست برای دستگاه جدید را پیدا کنیم.
Flesh and blood (گوشت و خون / خویشاوند)
She is my own flesh and blood; I must protect her.
معنی فارسی: او گوشت و خون من است (خویشاوند نزدیک من است)؛ باید از او محافظت کنم.
Down and outs (بی خانمان)
The charity provides meals for the down and outs in the city center.
معنی فارسی: خیریه برای بیخانمانها در مرکز شهر غذا فراهم میکند.
By and large (روی هم رفته)
By and large, the new system has been a great success.
معنی فارسی: روی هم رفته، سیستم جدید موفقیت بزرگی بوده است.
Up and running (در حال کار، سر پا)
The server is finally up and running after the power outage.
معنی فارسی: سرور بالاخره بعد از قطع برق، در حال کار و سرپا است.
Bring and buy (حراج خیریهای)
We are holding a bring and buy sale next Saturday to raise money for the school.
معنی فارسی: ما شنبه آینده یک حراج خیریهای برگزار میکنیم تا برای مدرسه پول جمع کنیم.
Hide and seek (قایم موشک بازی)
The children spent the afternoon playing hide and seek in the garden.
معنی فارسی: بچهها بعدازظهر را به قایم موشک بازی در باغ گذراندند.
Around and about (همین دور و اطراف)
I haven't left the house much; I've just been puttering around and about all day.
معنی فارسی: زیاد از خانه بیرون نرفتم؛ تمام روز را فقط همین دور و اطراف پرسه میزدم.
Done and dusted (به خوبی انجام شدن، به خیر و خوشی تمام شدن)
The report is finally done and dusted and ready for submission.
معنی فارسی: گزارش بالاخره به خیر و خوشی تمام شد و آماده ارائه است.
Spick and span (تر و تمیز)
The hotel room was spick and span when we arrived.
معنی فارسی: اتاق هتل وقتی رسیدیم تر و تمیز بود.
Wheeler and dealer (کسی که در معامله و تجارت سررشته دارد)
He is a real wheeler and dealer; he always knows how to get the best price.
معنی فارسی: او یک معاملهگر ماهر (کسی که در تجارت سررشته دارد) واقعی است؛ همیشه میداند چگونه بهترین قیمت را به دست بیاورد.
Повторяем попытку...
Доступные форматы для скачивания:
Скачать видео
-
Информация по загрузке: