قصه آفتاب و مهتاب- پسر خیاطی که داماد دو پادشاه شد -قصه های کهن و نو ایرانی
Автор: قصه های کهن و نو
Загружено: 2025-06-27
Просмотров: 79
Описание:
خياطى بود. روزى موقع کار خوابش برد. پدر او، او را صدا زد و بيدار کرد. پسر بلند شد و گفت: داشتم خواب خوبى مىديدم. پدر هرچه اصرار کرد، بچه خياط خواب خود را تعريف نکرد. پدر شکايت برد پيش حاکم. حاکم پسر را خواست و خواب او را از او پرسيد. پسر نگفت. حاکم دستور داد او را زندانى کنند و آب و غذا به او ندهند تا به حرف بيايد.
dastan.irani123
#داستان
#داستان های زیبای ایرانی
#داستان های فارسی جدید
#داستان فارسی
#داستان های جادویی به زبان فارسی
#داستان های اخلاقی به زبان فارسی
#داستان ایرانی
#داستان های مولانا
#قصه های فارسی
#قصه های کودکانه
#داستان هاي فارسي
#افسانه های ایرانی
#داستان ها
#افسانه ایرانی
#داستان های عامیانه
#داستان کودکانه
#داستان های زمان خواب
#داستان پادشاه و ملکه
#داستان شاهزاده و پرنسس
#داستان شب
#قصه های کودکانه شب
#داستان جدید
#داستان فارسی جدید
#داستان صوتی کوتاه
#حکایت های فارسی
#شاهنامه
#شاهنامه_فردوسی
#شاهنامه_خوانی
Повторяем попытку...

Доступные форматы для скачивания:
Скачать видео
-
Информация по загрузке: