"مرگ یزدگرد" کاری از بهرام بیضائی

Описание: محاکمه آسیابان توسط سرداران یزدگرد

هجوم تازیان و دیالوگ های پایانی فیلم؛

سردار ساسانی؛ ما همه شکار مرگ بودیم و خود نمیدانستیم. داوری پایان نیافته است، بنگرید که داوران اصلی از راه میرسند. آنها یک دریا سپاهند. نه درود میگویند و نه بدرود. آنها به زبان شمشیر سخن میگویند.

سردار دیگر؛ ما در تله افتاده ایم. تازیان، تازیان.

سرباز ساسانی؛ تیغ بکشید، نیزه بردارید. زوبین ها، تبیره ها.

سردار بزرگ ساسانی شمشیر بر زمین می اندازد؛ جمله بیهوده. به مرگ نماز برید که اینک بر در ایستاده است. بیشماره چون ریگ های بیابان که در طوفان می پراکند و چشم گیتی را تیره میکند.

زن آسیابان؛ آری اینک داوران اصلی از راه میرسند. شما را که درفش سپید بود، این بود داوری! تا رای درفش سیاه آنان چه باشد.