داستان واقعی:پسرم ازم خاست که...
Автор: داستان سرنوشت
Загружено: 2025-11-04
Просмотров: 51
Описание:
داستان واقعی ارسالی:من و مامانم با هم زندگی میکردیم بابام که فوت شد خیلی روزگارمون سخت میگذشت تا اینکه مامانم مشغول به کار شد و یه روز دیدم با یه مرد غریبه حرف میزنه و چیزی شنیدم که خیلی شوکه شدم و باورم نمیشد که مامانم...تا اینکه یه روز کاری کردم که...
✨️✨️✨️✨️✨️✨️✨️✨️✨️✨️✨️✨️✨️✨️✨️✨️✨️✨️✨️✨️
لینک داستان های دیگه کانال👇🏻👇🏻😍❤️🙏
• داستان واقعی:خواهر زنم رو بجای زنم هر شب..... واقعی:خواهر زنم گفت میشه
• داستان واقعی:شوهر خواهرم بهم گفت همون مدلی... واقعی:شوهر خواهرم بهم گفت
از طریق لینک زیر عضو کانال بشید👇🏻👇🏻😍❤️🙏
/ @dastanesarneveshtt
دوستای عزیزم لطفا با زدن دکمه سابسکرایب عضو کانال ما بشید و علامت🔔زنگوله کنارشو فشار بدید تا اولین نفر از ویدئو های ما باخبر بشید،ممنون از همراهیتون و حمایتتون.🥰✨️
من آنا هستم،راوی داستان های شما😊🤚🏻
به کانال داستان سرنوشت خوش اومدین😍
اینجا داستان های واقعی عاشقانه،و رازهای پنهانی،داستان های کوتاه هیجان انگیز از زندگی ما آدم ها،پر از ناگفته هاست، و داستان هایی با پیچیدگی های زندگی و جذاب برای شما همراهان عزیز به اشتراک میزارم.😇✨️💐
داستان
داستان واقعی
داستان آموزنده
پادکست
داستان صوتی
داستان معمایی
داستان خیانت
داستان شبانه
پادکست داستان
کتاب و داستان
#داستان
Повторяем попытку...
Доступные форматы для скачивания:
Скачать видео
-
Информация по загрузке: