[حتما بارها بشنوید] تغییر نگرش به زندگی با عمل به یک قانون کاربردی و دقیق

Описание: هویت و ارزش‌های ما، رفتارهای ما را شکل میدهند ... پس برای ایجاد تغییر باید خودت را به شکل درست تری تغییر بدی و نگرش نسبت به خودت رو عوض کنی .... پس باید توی یک برگه بنویسی چه کسی خواهی شد و خواهی بود... و تکرار آن همه چیز است ... چون درباره خود توست ...

افراد زیادی هستند که فکر می‌کنند در محیطی که در ان قرار گرفته اند بدون قدرت هستند ... افرادی که وقتی صحبت از مسائل پیش روی اونها میشه انگار ربطی به اونها نداره و مربوط به کسی دیگه است ... مثل یک تماشاچی منفعل تو این دنیا هستند... این افراد هیچ قدمی بر نمیدارن چون خودشونو یه قربانی می‌بینن ...

اونها این حس رو دارن که هر موقعیت و شرایطی خارج از کنترلشون هست ... اما یه راز سیاه درموردشون وجود داره: اونها این شرایط رو دوست دارن! چون نیازی نیست هیچ اقدامی بکنن ... اگر بگی من یه فرد از خانواده تحقیر کننده و بدون ذهن آموزش دیده و ناکارآمد هستم، من هم به تو میگویم تو چنین فردی هستی ... چرا چون تو اینطور خودت رو باور داری ... چون هزار بار این داستان رو واسه خودت گفتی و این صحبت ها تبدیل به واقعیت شده ...

اما میتونی تلنگری به خودت بزنی ... داستان زندگیت رو عوض کن ... بگو من داشتم یاد میگرفتم ... بگی که میتونی چیزهای دیگر رو هم سریع یاد بگیری ... علاقه داری خودت رو غرق در کارهای مورد علاقه‌ات کنی ... علاقه داری بیستر از دیگران کتابهای مورد علاقه ات رو بخونی ... علاقه داری زمان زیادی رو روی ذهنت و پیشرفتش کار کنی ... خیلی ساده: ایده ها‌و باورهای جدیدی وارد ذهنت کنی ... و بپذیری که در مسیر اشتباهی بوده ای و سریعتر از دیگران مسیر خود رو تغییر بدی ... و این داستان رو بارها و بارها و بارها برای خودت تکرار کنی و نزاری اگو (خوداگاه) مانع بشه بلکه با تکرار اونو به تسلط خودت در بیار ...

اگر کسی اومد درباره گذشته ات گفت که تو چی بودی و چی نبودی بگو باشه ... گذشته شگفت انگیزی بود ... خیلی چیزها یاد گرفتم اما میخوام مسیر زندگیم رو به سمت بهترین خودم تغییر بدم و شرایط فوق العاده ای به وجود بیارم ...

از وقتی که من صحبت با خودم رو به "من در حال یادگیری هستم" تغییر دادم، دیگه اهمیتی به این موضوع ندادم از کجا شروع کردم بلکه تنها این برای من مهم هست که به کجا میخواهم بروم .... تا موقعی که چنین موضوع شفافی در ذهن دارم قادر به انجام هر کاری میشم چون باور به انجامش دارم و میتونم ذهنم رو بدون محدودیت و ترس کنم ...


هر زمانی هر ایده و فکری به سرم بیاد که من "این فرد" هستم درست فکر کردم ... نه این دلیل که اون ایده و فکر یک fact یا حقیقت هستند یا اینکه توسط افرادی که ما رو خوب میشناسن گفته شده؛ بلکه به این خاطر که نظر ما در مورد خودمون همواره رنگ حقیقت میگیره .... چون هر زمانی ما چیزی رو درباره هویت خودمون باور کنیم، تبدیل به واقعیت میشه ...

ما به طور پیوسته در حال تبدیل انچه که در ذهن نیمه اگاه ما هست به واقعیت هستیم و داریم اونها رو به وجود میاریم ... خوب چرا این واقعیت رو اگاهانه ایجاد نکنیم؟؟
خوب اگر قادر باشی همین الان تمام انچه که دوست داری بشی و داشته باشی رو به واقعیت دربیاری چه شکلی خواهند بود؟؟ صاحب چه صفاتی خواهی بود؟ زیر فشار‌ چه واکنشی نشون میدی؟؟ و چگونه خودت رو به سمت یادگیری و رشد همیشگی هل میدی؟؟ تا بهتر و بهتر بشی ...
اون شخصی که داری تصور میکنی، ارزش تبدیل شدن بهش رو داری ...

سعی کن بشناسی اون فردی که باید بشی ... ببین چه عادات فکری داره ... دنیا رو از اون زاویه ای ببین که اون می بینه ... وقتی این کار رو انجام میدی و وارد بخش عمیق ذهن اون فرد میشی ... وقتی میبینی که اونها چطور به چیزها نگاه میکنن ... اون موقع تبدیل به آینده خودت میشی ..