ycliper

Популярное

Музыка Кино и Анимация Автомобили Животные Спорт Путешествия Игры Юмор

Интересные видео

2025 Сериалы Трейлеры Новости Как сделать Видеоуроки Diy своими руками

Топ запросов

смотреть а4 schoolboy runaway турецкий сериал смотреть мультфильмы эдисон
Скачать

تمنای نوشتن، آزادی نوشتن، هراس از نوشتن و نیاز به نوشتن

Автор: چهارچشمه

Загружено: 2023-09-04

Просмотров: 63

Описание: فرانتس کافکا در کتاب «از نوشتن» در نامه‌ای خطاب به نامزدش می‌نویسد: کاش می‌توانستم بنویسم فلیسه! تمنایش مرا می‌سوزاند. کاش برای نوشتن به اندازه کافی آزادی داشتم و قبل از هر چیز سالم بودم. فکر می‌کنم به اندازه کافی درک نکرده‌ای که نوشتن تنها امکان هستیِ درونیِ من است. تعجبی ندارد همیشه حرفم را بد می‌زنم. تازه بین شخصیت‌های درونی بیدار می‌شوم، اما نمی‌توانم در موردش، یعنی در مورد رفتارم، به طرز مجاب‌کننده‌ای بنویسم و حرف بزنم. اگر چیزهای دیگرم درست بود، نیازی به نوشتن یا گفتن نبود. (ص. 173). در این نامه پنج مفهوم مرتبط با نوشتن نهفته که هر یک مقوله‌ای مستقل است: تمنای نوشتن، آزادی نوشتن، هراس از نوشتن، اثربخشی نوشتن و نیاز به نوشتن.

تمنای نوشتن
تمنا در لغت حکایت از کششی عمیق در روح انسان دارد که او را به سویی مشخص سوق می‌دهد. چه رازی در نوشتن نهفته است که ما را به سوی خود می‌خواند؟ نوشتن با این همه دشواری چه لذتی دارد که نویسنده تاب مقاومت در برابرش ندارد و سرانجام تسلیم وسوسه‌اش می‌شود؟ انگیزه‌های ما از نوشتن کدامند؟ این انگیزه‌ها برای هر نویسنده‌ای متفاوت است، اما باید مقوله‌های مشترکی در این میان باشند. مثلاً آیا نوشتن تسکین روح نویسنده است؟ آیا نوشتن یک سرگرمی در دسترس است؟ آیا نوعی رنج خودخواسته است؟ آیا ما با نوشتن می‌کوشیم خود را بهتر بشناسیم یا سخنی تازه در درون ذهن خود بیابیم؟ آیا نوشتن نوعی تمرین خودکاوی و گفتگوی درونی است؟

محمود دولت‌آبادی در کتاب «نونِ نوشتن» می‌نویسد: «کدام نویسنده‌ای را در جهان می‌شناسید که از خود نپرسیده باشد «برای چه می‌نویسم؟» و کدام نویسنده‌ای را می‌شناسید که به دنبال این سئوال دست از نوشتن کشیده باشد؟» (ص. 5). بنابراین، باید موتوری محرک در ضمیر نویسنده باشد که او را در این مسیر دشوار یاری ‌کند. ری بردبری در کتاب «ذن در هنر نویسندگی» از «نشاطِ نوشتن» یاد می‌کند و می‌نویسد: «شور و شوق. آدم‌ها این روزها چقدر کم با این کلمات روبرو می‌شوند. چه اندک‌اند آدم‌هایی که با شوق زندگی می‌کنند و با شوق می‌آفرینند. اگر از من بپرسید که مهمترین اجزای سازنده وجود یک نویسنده چیست، چیزهایی که او را شکل می‌دهند و در راه رسیدن به مقصدی که در نظر دارد به پیش می‌رانند، تنها به شور و شوق توجه می‌دهم. می‌گویم که هوای شور و شوق خود را داشته باشند» (ص. 49).

آزادی نوشتن
نمی‌دانم در نوشتن چقدر آزاد هستیم؟ چه چیزهایی نوشتن را محدود می‌کنند و چه چیزهایی به ما فرصت نوشتن می‌بخشند؟ فقط می‌دانم آزادی کامل در نوشتن به نظر رویایی دست نیافتنی است. زیرا آنچه ما را در نوشتن محدود می‌کند، به مراتب بیش از چیزی است که به ما امکان نوشتن می‌بخشد. بخشی از آزادی نوشتن را دیگران از ما می‌گیرند و بخشی را ما از خود دریغ می‌کنیم. نویسنده تا چه میزان «آزاد اندیش» است؟ آیا به مرحله‌ای رسیده که بتواند باورهای خود را نقد کند؟ آیا قدرت سفر به قلمروهای تازۀ اندیشه را دارد؟ آیا از بندهای محدود کننده‌ای همچون جزم‌اندیشی و تعصب رهایی یافته؟ آیا فقط در صدد اثبات دانسته‌های قبلی خویش است یا در جستجوی کشف حقایق تازه؟

سهم نظام آموزشی نیز پررنگ است. نظام‌های آموزشی «پرسش‌مدار» مروج آزادی اندیشه و به تبع آن آزادی نوشتن هستند. ساختارهای آموزشی خودکامه، و به تعبیر پائولو فریره نظام‌های آموزشی بانکی، آزادی اندیشه را سرکوب می‌کنند. به باور او آزادی نیاز به تمرین دارد و باید از کودکی آغاز شود. توصیه دیگر او رهایی کودکان از اسارت مسابقه و رقابت است. انسانی که با مقایسه خود با دیگران گرفتار رقابت می‌شود نمی‌تواند آزادی را در ضمیر خویش تجربه کند.

هراس از نوشتن
نوشتن برای نویسنده همیشه با نوعی تشویش همراه است. نگرانی از اینکه مبادا خواننده سخن و نیت او را به درستی نفهمد! نکند سوء تفاهمی رخ دهد! مبادا حرفی ناگفته بماند! بخشی از هراس نوشتن ناشی از سرنوشت هر نوشته است که به دست خوانندگان تعیین می‌شود و نویسنده سهم چندانی در آن ندارد. اثری که نویسنده منتشر می‌کند از دسترس او خارج می‌شود و به تعداد خوانندگان معناهای تازه برایش خلق خواهد شد. به این ترتیب، صاحب اصلی هر اثر مخاطبان آن هستند و نه پدیدآور. مخاطب هر طور که بخواهد به آن اثر معنا می‌بخشد و نویسنده چاره‌ای جز تسلیم در برابر این سرنوشت ندارد.

اثربخشی نوشتن
آیا ممکن است نویسنده حین نوشتن به مخاطبان خود فکر نکند و آنان را در برابر خویش حاضر نبیند؟ آیا ما فقط برای خودمان می‌نویسیم یا برای دیگران؟ بارها در شبکه‌های اجتماعی دیده‌ام که کاربران اعلام می‌کنند که برای دل خودشان می‌نویسند. اما به راستی این ادعا تا چه اندازه درست است؟ آیا نویسنده می‌تواند فارغ از داوری خواننده بنویسد؟

نیاز به نوشتن
آیا نوشتن یک ضرورت است؟ گاهی با خود می گویم شاید بهتر باشد برای مدتی همه نویسندگان از نوشتن دست بردارند تا بشر فرصت بیابد بخشی از آنچه را تا امروز نوشته شده بخواند. آیا با وجود این همه کتاب گرانقدرکه در تاریخ فرهنگ و هنر ملت‌ها ثبت شده‌اند دیگر نیازی به نوشته‌ای تازه هست؟ کاش می‌شد برای مدتی نشریه‌ها و ناشران به مرخصی می‌رفتند و هیچ مطلب تازه‌ای منتشر نمی‌شد و همه ما فراغتی برای خواندن بخشی از آنچه تا امروز منتشر شده پیدا می کردیم. اما گویی ضرورتی نامرئی ما را به نوشتن وادار می‌کند.

منابع
بردبری، ری (1389) ذن در هنر نویسندگی. ترجمه پرویز دوایی. تهران: جهان کتاب.
دولت آبادی، محمود (1388) نونِ نوشتن. تهران: نشر چشمه.
کافکا، فرانتس (1389) از نوشتن. گردآورندگان: اریش هلا و یوآخیم بویگ. ترجمه ناصر غیاثی. تهران: نشر ثالث.
یوسفی، ناصر (۱۳۹۴) بازخوانی پائولو فریره: با تمرکز بر کودک و آموزش کودکان. تهران: کارگاه کودک.
پی نوشت: متن کامل این مقاله در سال ۱۳۹۷ در مجله انشا و نویسندگی منتشر شده است.

Не удается загрузить Youtube-плеер. Проверьте блокировку Youtube в вашей сети.
Повторяем попытку...
تمنای نوشتن، آزادی نوشتن، هراس از نوشتن و نیاز به نوشتن

Поделиться в:

Доступные форматы для скачивания:

Скачать видео

  • Информация по загрузке:

Скачать аудио

Похожие видео

© 2025 ycliper. Все права защищены.



  • Контакты
  • О нас
  • Политика конфиденциальности



Контакты для правообладателей: [email protected]