رخساره ۳ : وقتی در خونه زده شد با چیزی که دیدم بیهوش شدم و ...سرگذشتی واقعی
Автор: sedaye to
Загружено: 2025-04-10
Просмотров: 2419
Описание:
سرگذشت شنیدنی رخساره ۳ : بابام شغل عجیبی داشت و ساعتها خونه نمیومد،یه شب در نبودش دنبال چیزی گشتم که بفهمم راز مادرم چی بوده و با چیزی که پیدا کردم شوکه و شروع به گریه کردم اخه مادرم...وقتی در خونه زده شد با چیزی که دیدم همونجا افتادم رو زمین...
راوی مستان
===========================================
لبنک سرگذشت رخساره ۱
• رخساره ۱ : سرگذشت واقعی ...وقتی وارد عمارت...
لینک سرگذشت رخساره ۲
• رخساره ۲ : بینهایت قشنگ وحیرت انگیزه، اون ...
لینک سرگذشت رویا ۱
• رویا ۱ : با فرارم از خونه عموم رازی برملا ...
لینک سرگذشت رویا ۲
• رویا ۲:یه شب بیخبر عمه اومد سراغمون و چیزی...
👈سلام دوستای عزیزم به کانال صدای تو خوش اومدید.
اینجا کلی داستانها،تجربه ها و سرگذشتهای شنیدنی قراره براتون بازگو کنیم🩷
با لایک کردن و کامنت گذاشتن و شیر کردن داستانها مارو حمایت کنید🩷
راوی های کانال :مستان و شمیم
داستان واقعی
پادکست
صدای تو
داستان واقعی عاشقانه
داستانهای فارسی
داستان عاشقی
داستان
پادکست داستان فارسی
رمان صوتی عاشقانه
شمیم داستان
داستانهای شهر
مستان داستان
مستان
dastanhayeshahr
podcast
≈≈================================≈≈
#داستان_واقعی
#صدای_تو
#پادکست
#رمان_عاشقانه_صوتی_ایرانی
#داستان_قدیمی
Повторяем попытку...
Доступные форматы для скачивания:
Скачать видео
-
Информация по загрузке: