آخرین روزها😢سکینه خانم و امیرجان را در بهترین هوتل مهمان نمودیم و زیارت مازار شیبار دعا کردیم
داستان آشنایی عروس و داماد 😮 از کجا شروع شد و چگونه ..؟ پذيرايي از این زوج
بعد از پنج روز دوری از خانواده رسیدیم کنار شان😍 چیقدر حس زیبا و بستن موتورسیکلت
پختن آشک برای نازنین خانم 😋مادر جانم برایش آشک کمرکی درست خوشمزه ترین آشک روی زیمی
آمدن نوریه جان به خانه ما با رانندگی خودش 😍❤️🔥 آفرین چیم آتی ❤️
خرید لباس های گرم برای زمستان
بالاخره باز کنار هم جمع شدیم 😍 خداراشکر به این شب های قشنگ ✨♥️
عروس خانم ما را دعوت کرده کرده بود چه غذایی خوشمزه 😋نام خدا به خانواده سکینه خانم
چرا این اتفاق رخ داد، ای کاش این کار هیچ وقت نمیشد 😭کجا بودیم عزیزان؟
مادر مهربان نان پختن یادش رفته😅
رفتن به دنبال قوروت خریدن برای بنندها در ناهور زیبا 🇦🇨😍🥰
سر چیلی دوباره عروس و داماد👰♀️ رسم و رواج هزارگی ما امیرجان و سکینه جان خیلی خوشحال شد
معذرت خواهی پدرجان و مادرجان از عروسش. جواب کمنت تمام شما عزیزان 🥰
تبریگ به همه خانواد ما بالاخره خریدم 🤩 بهترین جای تجارت در افغانستان
وای خدا جان😢 چرا مادر علیرضا نازنین خانم را توهین و...کرد لطفا شما چنین نباشید 🙏
نصف شب لطیف و شیرین گم شد ، حمله جنیات بالای نورگل و شهزاده 🥶
این همان خانه ایست که دنبالش بودیم ؟ انشاالله صاحب خانه میشویم 🏡♥️ My Dream House, New Home
تبریک تبریک 👰♂️🤵👨👩👦 این روز برای داکتر و فرزانه
خرید عروس و داماد برای جشن نامزدی شان 🛍️😍 و آمدن آبی جان ❤️
آقای بهیج به خوشحالی آمد 🥰 بدیدن و بردن میرزاحسین جان 😍😍