🎧 قسمت دوم رادیو نمایش | داستان دو پیرمرد اثر لئو تولستوی

Описание: 📻🎭به دومین قسمت از رادیو نمایش خوش آمدید.
در دومین قسمت از پادکست جدید نمایش‌خانه، همراه شما هستیم با یکی از داستان‌های ماندگار لئو تولستوی، نویسنده‌ی بزرگ روسی:
«جرقه های آنش». این اثر در قالب نمایش صوتی شنیدنی از رادیو نمایش تهیه شده و برای نخستین‌بار در کانال منتشر می‌شود.

💫«دهقانی به نام ایوان باکوف در روستایی زندگی می کرد. او پدر بیماری داشت. همسایه‌شان، گابریل، آنها را بسیار اذیت می‌کرد. همسر ایوان مرغی داشت که اتفاقاً به مزرعه ی گابریل رفته و در آنجا تخم گذاشته بود. این موضوع موجب شد تا این دو خانواده با هم درگیر شوند. دعوا بین آنها شروع شد و کار بالا گرفت؛ تا جایی که با وساطت پدربزرگ بیمارشان این درگیری‌ها پایان یافت؛ اما ماجرا تمام نشد. حرف‌های گذشته و دلخوری‌های قدیمی به میان کشیده شده بود و این موضوع موجب شد تا کار به دادگاه و شکایت برسد. در دادگاه گابریل را به تحمل چندین ضربه شلاق محکوم کردند و قرار بر این شد تا این مجازات در حضور مردم اجرا شود. او حاضر نشد عذرخواهی کند و با وجود دخالت پدر بزرگ، ایوان نیز راضی به رضایت دادن نشد. روز مجازات فرارسید و حکم را اجرا کردند. بعد از اجرای حکم، گابریل درحالی که بسیار عصبانی بود، به ایوان گفت درسی به تو خواهم داد که هیچ وقت فراموش نکنی. عصر همان روز گابریل به سراغ ایوان رفت...».

👥 این نمایش صوتی، علاوه بر روایت پرکشش و صدای ماندگار گویندگان رادیو نمایش، تجربه‌ای تازه از شنیدن آثار کلاسیک را به مخاطب ارائه می‌دهد.

📖 درباره نویسنده:
لِف نیکلایویچ تولستوی (لئو تولستوی) نویسنده و فعال اجتماعی روس بود. او خالق شاهکارهایی همچون جنگ و صلح و آنا کارنینا است که از برترین آثار تاریخ ادبیات جهان محسوب می‌شوند. تولستوی با وجود شهرت و محبوبیت جهانی، زندگی ساده‌ای داشت و آثارش تا امروز الهام‌بخش میلیون‌ها انسان در سراسر دنیاست.

📻🎭Welcome to the second episode of Radio Drama.
In the second episode of the new podcast of the Drama House, we are with you with one of the enduring stories of Leo Tolstoy, the great Russian writer:
“Sparks of His Own”. This work was prepared in the form of an audio play by Radio Drama and is being published on the channel for the first time.

💫“A peasant named Ivan Bakov lived in a village. He had a sick father. Their neighbor, Gabriel, was bothering them a lot. Ivan’s wife had a hen that happened to go to Gabriel’s farm and lay eggs there. This caused the two families to clash. A fight began between them and things escalated; to the point where the conflict was ended with the mediation of their sick grandfather; but the story was not over. Past words and old resentments were brought up, and this caused the matter to go to court and a lawsuit. In court, Gabriel was sentenced to several lashes and it was decided that this punishment would be carried out in public. He refused to apologize and, despite the intervention of his grandfather, Ivan was also unwilling to consent. The day of the punishment arrived and the sentence was carried out. After the sentence was carried out, Gabriel, while very angry, told Ivan that he would teach him a lesson that he would never forget. That evening, Gabriel went to Ivan...

#جرقه_های_آتش
#تولستوی
#رادیو_نمایش
#پادکست_داستانی
#قصه_صوتی
#داستان_صوتی
#نمایش_صوتی
#ادبیات_کلاسیک
#نمایشخانه
#leo_tolstoy
#two_old_men
#audio_drama
#persian_podcast
#persian_literature
#radio_play