جنایت و مکافات/بخش۷/فصل۳۲/ دیگر زرهی برای دفاع ندارد.
Автор: داستانهای معروف با نجوای سایه ها
Загружено: 2025-12-06
Просмотров: 15
Описание:
در این قسمت، بعد از مرگ خانم مارملادف، راسکولنیکف از اتاق سونیا بازمیگردد؛ اما آرامشی پیدا نمیکند.
سویدریگایلف در راهرو جلوی او ظاهر میشود و جملهای میگوید که تمام جهان راسکولنیکف را میلرزاند:
او اعتراف راسکولنیکف را شنیده است… از همان دیواری که اتاقشان را جدا میکند.
راسکولنیکف در اتاقش فرو میپاشد؛ ولی هنوز فرصت فکرکردن پیدا نکرده که ناگهان رازومیخین وارد اتاق میشود.
نگران مادر بیمار راسکولنیکف است و از بیتفاوتی دوستش شوکه.
گفتوگوی میان این دو، پر از تنش، سوءظن و حقیقتهای ناگفته است.
رازومیخین اعتراف میکند که به اشتباه از نیکلای دفاع کرده…
و راسکولنیکف فقط سکوت میکند؛ سکوتی سنگینتر از هر توضیح.
در پایان، راسکولنیکف حقیقتی آرام اما مهم میگوید:
او از رازومیخین پیش دونیا تعریف کرده…
میداند رازومیخین دوستش دارد… و شاید او هم دوستش داشته باشد.
و تنها خواهش راسکولنیکف این است:
«مواظب مادرم و خواهرم باش…»
این صحنه یکی از احساسیترین لحظات داستان است؛
جایی که دوستی، عشق، ترس و اعترافهای پنهان در یک اتاق کوچک به هم میرسند
#نجوای_سایه_ها#کتاب_صوتی#جنایت_و_مکافات#داستان_صوتی#پادکست_صوتی#کتابخوانی#داستایوفسکی
#audiobook#crimeandpunishment#drama#asmr
Повторяем попытку...
Доступные форматы для скачивания:
Скачать видео
-
Информация по загрузке: