Milad Tahmasebi
اصلا نمیدونم دارم کجا میرم،حاضری باهام بیای !؟

قفل شدنکارای ساختمون😑 |شروع درآمد از اینترنت 💵

یک اشتباه، هشتاد میلیون ضرر

دعوای سر صبح کارگرها و فروختن وسایل بساط.

تو این ادارهها سرویس شدیم.

دردسرهای خونه ساختن (شهرداری دهنمو سرویس کرد)

سی سالگی چه شکلیه !؟

از دکهی فلافلی به فروش نخود.

این فلافل واقعا تعریف داشت 😋

سرنوشت جالب ماهیهایی که موندن.

۱۹ میلیون سود تو کمتر از ۶ روز 👌| ولاگ کامل بساط عید.

اولین روز، سختترین روزه | روز اول بساط عید

بازم بساط عید، بازم ماهی قرمز.

جور کردن جنس واسه بساط (بدون هیچ پولی).

بالاخره باقالیهارو فروختم | امسال هم بساط میرم ؟

تو دکه باقالیها فروش نرفته | کار روی آنلاینشاپ جدیدم

بالاخره ایدهی کسب و کار جدید به ذهنم رسید

شهرداری میگه دکه رو جمع کنید

تو شهرمون دیگه درآمد ندارم، باید برم تهران

ریشام داره سفید میشه 🧙♂️

شریک اگه خوب بود خدا واسه خودش شریک میگرفت✋🤝

دیگه پولام واقعا داره تموم میشه... 😶✋

زندگی بدون هدف !؟ 👀🤭😐

دامداری بزنیم !؟ 🐑 سختیهای سر و کله زدن با گوسفندها...😑

از بحث سر صبح به خاطر خونه تا آرامش شب ...

از امارات جنس بیاریم !؟ 🙂💰

شروع کسب و کار جدید 🙂 از صفر 🤕

وسواس عجیب مامانم 🤕

یک روز معمولی...

چی شد دکهی فلافلی شکست خورد !؟

نجات گربهی بیمعرفتام 🐈⬛ | بارون تابستونی 😐🌧 و بهم ریختن همه چیز