Time of Departure in Persian سریال ترکی زمان کوچ
Nobody will be able to make us do what we don’t want anymore
Rebelling against family tradition, the powerful mother Cennet flees with her daughters to Istanbul and protects them in a fierce family struggle, as they go in search of their dreams in the big city.
Life has been hard on Cennet, forced to migrate and then pushed by her father into an arranged marriage as Cemal’s second wife.
A strong woman in a world dominated by men, she must flee with her daughters from Mardin in southeast Turkey to Istanbul and protect them in a fierce family battle.
The arrival of Cennet in Cemal’s family home upsets his first wife Hanım, but she accepts the situation as she cannot have children. While he begins to fall in love with the beautiful Cennet, he is unable to leave his first wife because of her wealth.
Hanım is jealous of Cennet, who flourishes thanks to her talent as a carpet weaver. She makes her life a misery and manipulates Cemal against her.
Production: Limon Yapim
Director: Veli Çelik
سریال زمان کوچ با دوبله فارسی - ورژن طولانی - قسمت ۱۵
سریال زمان کوچ با دوبله فارسی - ورژن طولانی - قسمت ۱۴
سریال زمان کوچ با دوبله فارسی - ورژن طولانی - قسمت ۱۳
سریال زمان کوچ با دوبله فارسی - ورژن طولانی - قسمت ۱۲
سریال زمان کوچ با دوبله فارسی - ورژن طولانی - قسمت ۱۱
سریال زمان کوچ با دوبله فارسی - ورژن طولانی - قسمت ۱۰
سریال زمان کوچ با دوبله فارسی - ورژن طولانی - قسمت ۹
سریال زمان کوچ با دوبله فارسی - ورژن طولانی - قسمت ۸
سریال زمان کوچ با دوبله فارسی - ورژن طولانی - قسمت ۷
سریال زمان کوچ با دوبله فارسی - ورژن طولانی - قسمت ۶
سریال زمان کوچ با دوبله فارسی - ورژن طولانی - قسمت ۵
سریال زمان کوچ با دوبله فارسی - ورژن طولانی - قسمت ۴
سریال زمان کوچ با دوبله فارسی - ورژن طولانی - قسمت ۳
سریال زمان کوچ با دوبله فارسی - ورژن طولانی - قسمت ۲
سریال زمان کوچ با دوبله فارسی - ورژن طولانی - قسمت ۱
بلال با گفتن اینکه میرم پیش همسرت حرص ایلماز رو در آورد
ایلماز به جنت میگه من یه عمره منتظرتم / Elmaz tells Jannat, I have been waiting for you whole life
افراد ناشناس کیراز رو میدزدن / Strangers kidnapped Kiraz
زمرد به دمیر گفت مامانش اونا رو از خونه انداخته بیرون
سیفگی میگه هانده با نقاب دوستی بهش نزدیک شده
سیوگی و بلال نقشه نابودی ایلماز رو میکشن / Sevgi and Bilal plot against Elmaz
ظفر به هانده میگه بچه ای که تو شکمته مال منه
یمین آبجیشو از دست دزدا نجات داد / Yemin rescued his sister from abductors
یمین واسه مامانش پول فرستاده تا مغازه رو بگیره
سیوگی با دیدن زمرد تو خونش عصبانی شد / Savgi gets angry seeing Zamarud in her home
سیوگی نمیخواد جنت تو کارگاه کار کنه / Sevgi doesn't want Jannat to work at the workshop
دمیر و یوسف باهم درگیر شدن / Demir and Yusuf argue together
هانده به ظفر میگه با چه رویی اومدی خونه ی من / Handeh tells Zafar, how you dare coming to my house
جنت میخواد بره پیش یمین / Jannat wants to visit Yamin
ایلماز به جنت میگه تو این شهر با خمیر کردن نمیتونی زندگیتو بچرخونی